دانلود دکلمه تلاش بیهوده از مسعود فردمنش
متن آهنگ
دانلود دکلمه غمگین گریه آور تلاش بیهوده از مسعود فردمنش و فتیه عامری
متن آهنگ
یک قدم به سوی آبادی صد قدم به سوی ویرانی
زندگیام پر از این لحظههاست و من اسیر این لحظهها
لحظههای هیچ
لحظه های پوچ
لحظههایی که مرا از دست زندگی گرفتند
و به مرداب فریب بردند
چیزی به فرو رفتنم نمانده
چیزی به تمامشدنم نمانده
در سایه سنگینی که بر روی زندگیام افتاده
وزش نابودی را میبینم
و از نزدیک دستها
صدای طبل بیهودگی را میشنوم
که با طپش قلب من میآمیزد
و در این آمیزش حسی هست
قدیمی و آشنا
حس تنهایی و غربت و انتظار
حس تنهایی و غربت و انتظار
این وزش نابودی است یا ضربان قلب وحشت
که بر سقف زندگیام میوزد
چیزی به فرو رفتنم نمانده
چیزی به تمام شدنم نمانده
تلاش بیهوده ای است تو را از خود داشتن
تلاشی بیهوده
مثل دست و پا زدن در مرداب
مثل بیداری بعد از مرگ
تلاشی بیهوده مثل رو بوسی ماه با خورشید
مثل فشردن دستهای روشنایی
تلاش بیهودهای است تو را از خود داشتن
تلاشی بیهوده
من در نهایت حوصله نشستهام
تا تو به خود آیی و مرا طلب کنی
جستجو کن مرا جستجو کن مرا
که من در یک قدمی تو ایستادهام
و گم نیستم
نگاه کن از ورای نیستی
تا نبض هستی
در کنار تو ایستادهام
نگاه کن
نگاه کن از آن سوی سرزمین نامعلوم
تا این سوی دشت آشکار
در کنار تو ایستادهام
نگاه کن
به کجا میروی
به کجا میروی
که در انتهای راه کسی جز من در انتظارت نیست
نگاه کن
از ورای نیستی
تا نبض هستی
در کنار تو ایستادهام
از آن سوی سرزمین نامعلوم
تا این سوی دشت آشکار
در کنار تو ایستادهام
سبز و سرشار
در کنار تو ایستادهام
و سایهای نیستم از خاطری دور
به کجا میروی
تمام شب
در انتظار طلوع خورشید
ذرات تاریکی را شمردم
تمام شب
تمام شب
در انتظار طلوع خورشید نشستهام
تا به من بگوید
با عشق تو چه باید کرد
و بهای با تو بودن چیست
که دل بریدن جواب حل این معما نمیباشد
و از خود گذشتن اتفاق دیرینهای است
تلاش بیهودهای است تو را از خود داشتن
تلاش بیهوده
نظر خود را بنویسید